چطور؟ سوال پرسیدم دیگه
Sent from my GT-I9300 using Tapatalk
اتفاقا مهمه پریماه جون. چون ایشون تو سرگذشتشون گفتن اینقد عذاب وجدان داشتن که با نسیم رابطه برقرار نکردن. و گفتن که مهتاب خیلی پاک و معصوم بود. به قول دوستمون که حرفاش خیلی قشنگ بود چطوری دختر پاک و معصوم حاضر به هم خونه بودن شده
Sent from my GT-I9300 using Tapatalk
دوست عزیز شاید معیارتون برای خوب بودن یک نفر در گذشته درست نبوده و برای انتخاب همسر آیندتون نیاز باشه اصلاحش کنید
Sent from my GT-I9300 using Tapatalk
بله به نظر من هم معیارهاتونو تغییر بدید.
ویرایش توسط love : 07-11-2015 در ساعت 05:02 PM
گاهی وقتا فکر می کنم بیخیال همه گذشته بشم و برم کورکورانه با یکی ازدواج کنم تا از این تنهایی و تلخی دربیام. مادرمم بنده خدا حتی مواردی پیدا کرده که ازشون کلی هم تعریف می کنه اما هرکاری کردم نتونستم حتی خودمو راضی کنم که برم ببینمشون. اصلا نمی تونم به خودمم بقبولونم کورکورانه ازدواج کنم . اگه راهی وجود داشت که قبل از این صحبتا درون یه دخترو بشناسم. طرز فکرش اخلاقشو بشناسم میشد اما اینجوری اصلا
وقتی دختری حاضر بشه بدون اینکه با پسری محرم شده باشه باهاش ارتباط تا ایـــــــــن حد صمیمی برقرار کنه شک نکنید که واسش سخت نیست با یه پسر دیگه هم همین کارو بکنه... و این یعنی خیانت...
اصلا گزینه ی خوبی رو برای ازدواج انتخاب نکردین چون این دختر اگر هم باهاتون ازدواج میکرد امکان این که بهتون خیانت نــکنه تقریبا 0 بود...!!!
دختر پاک، دختری که نماز و روزه و اینا سرش میشه و یا حداقـــــــل ادعاشو داره، هرگــــــز با یه نامحرم همخونه نمیشه و اگه قصدش ازدواج بود قـــــــطعا شما رو با خانوادش آشنا میکرد و مقدمات ازدواج رو فراهم میکرد....
منظورم از احساسی نبودن اصلا این نبود که مثل خیلی از پسرا که یه بار تو عشقشون شکست میخورن برای همیشه حسشونو میکشن و دیگه با دخترا مثل ربات رفتار میکننشاید حق با شما باشه که من زیادی احساسی ام و نمیتونم مثل پسرای دیگه فقط فکر استفاده خودم باشم. بعد رفتن مهتاب خیلی از دوستام نصیحتم کردن که دیگه بهش فکر نکن یه این فکر کن که یه مدت ازش استفادتو کردی و حالا انداختیش دور ..
به نظر من این ادما منطقی نیسن بلکه ترسوان چون یه بار به خاطر حسشون شکست خوردن دیگه نمیخان ریسک کنن حسشونو برای کسی خرج کنن تا مبادا دوباره یه تجربه بد دیگه داشته باشن
ولی خبر ندارن بدون احساس زندگی خودشن و طرفشون هیچوقت کامل نمیشه....
منظورم از منطقی شدن این بود که یکم بیشتر پای عواقب تصمیماتون بمونید
یکم کمتر به احساستون بله بگید...
در مورد مهتابم اون مرده جای خالی شمارو براش پر کرده شما خودتون با اینکه مهتاب همه جوره راضیتون میکرد و باهاش خوب بودین اما بازم تاپ بودن نسیم تحریکتن کرد که رابطتون با مهتابو به خطر بندازین
ولی مهتاب خودتون گفتین از کم توجهیاتون گله میکرد
حالا تو تنهاییش وقتی دیگه به شما اعتماد نداره یه مرد دیگه از راه میرسه جای شمارو براش پر میکنه این طبیعیه که مهتابم بره سمت اون ادم
همونطوری که شما راحت به رابطتون پشت کردین و رفتین سمت نسیم....
حتی اینم که میگین اه نسیم باعث همه این اتفاقاست به نظر من اشتباهه چون همه این اتفاقا مثل یه چرخه قابل پیش بینی بوده
شما خواهر نداشتین ولی الانبه خاطر رابطه هایی که داشتین از دخترا خیلی چیزا میدونید که حتی اونایی که خواهر دارنم نمیدونن
هر چقدرم این مدت بهتون بد گذشته باشه حداقل خوبیش اینه که تجربه های خوبی پیدا کردین و دیگه برای دفه های بعد اشتباهتونو تکرار نمیکنید
به نظر من همین که ازون اتفاقا حرف میزنید خیلی میتونه کمک کنه که همه چیز براتون عادی بشه و راحت تر ازش بگذرید
نمیگم فراموشش کنید چون یه بخشی از زندگیتونه اتفاقا باید همیشه یادتون باشه تا دیگه تکرارش نکنید
اما اجازه بدین زندگیتون جریان بگیره ادمای دیگه وارد زندگیتون بشن تا کم کم نسیم و مهتاب نقششون براتون کم رنگ بشه
حتی اون اتفاقیم که براتون تو خیابون افتاده همش به خاطر اینه که تو این یه سال همه چیزو کنار گذاشتین فقط به اونا فکر میکنید
شما باید قوی تر از این حرفا باشین
حالا که یه گذشته پر فراز و نشیب پشت سرتونه پس تجربتون برای بهتر ساختن اینده بیشتره
موفق باشید
ویرایش توسط ملکه شیشه ای : 07-12-2015 در ساعت 10:24 AM
دوست عزیز منظورم این نبود که حالا اون معیار قبلی رو بذارین و بچسبین به معیار سطح خانوادگی!
بلکه بهتره مجموع معیارها رو در یک فرد مشخص بسنجید و برآیند امتیازاتش رو اون معیارها به دست بیارید اینکه اون خانوم تو مهمونی خانوادگی شما راحت نبوده که دلیل نمیشه، اگه اونقدر مورد توجهتون بوده که با همه این مسائل بازم تصمیم داشتید باهاش ازدواج کنید نشون میده نمره ی معیارهای دیگه معدل امتیازاتشو بالا بره و حتی برای شما بالاتر از نسیم قرارش داده. چونکه من در جایی از داستانتون نخوندم که هیچوقت قصد جدی برای ازدواج با نسیم داشتین و اینو برای خودتون هدف گذاری کرده باشین! پس دیگه بهتره صحبتشو نکنین و اینقد با مهتابی که برای ازدواج انتخاب کرده بودین مقایسش نکنید.
دوست عزیز علیرغم اینکه در داستانتون سعی داشتید خودتونو معصوم جلوه بدین متاسفانه برداشت شخصی من اینه که این دو تا خانوم تنها موارد رزومه ی دوران شیطنت شما نیستن! برای همین نمیخوام چنتا توصیه ی خشک بهتون بکنم که سرتونو از این به بعد پایین بندازین و برید فوری با مورد پیشنهادی مادرتون ازدواج کنید چون به نظر میرسه که نمیتونید روند معمول زندگی و انتخابتونو تغییر بدین و دختری که توی خیابون دیدین براتون مورد جدی تری بوده تا اونیکه مادرتون با کلی تحقیق برای شما پیدا کرده! پس موارد زیر رو توصیه می کنم بهتون:
1- برای کاهش فشار ناشی از تنهایی علاوه بر کار کردن که آدمو مشغول و خسته می کنه و شما انجام میدین توصیه می کنم که با حضور در فعالیت های اجتماعی سر خودتونو شلوغ کنید، مزیت این فعالیت ها این هستش که هم از بار تنهاییتون کم می کنه و هم با شلوغ شدن دور و برتون یاد گذشته دیگه کمتر آزارتون میده و هم مجالی هستش برای آشنا شدن شما با افراد مناسب در یک محیط سالم.
2- چنانچه دختر خانمی مورد توجه شما قرار گرفت به جای اینکه کنترل خودتونو از دست بدید و خودتونو به ورطه ی احساسات بندازید مراحل معمول و منطقیشو گام به گام پیش برید و پیش از اونکه به ارتباط بیش از حد نزدیک باهاش برسید از مسیر رسمی و عرفی ماجرا وارد بشید.
برام جالبه که مشاوران این مرکز تا این حد به روحیات من مسلطن و به اصطلاح می زنن تو خال
دقیقا درست همینجوریه که میگین حتی نکاتی که مطرح کردین خودمم تا به حال بهشون فکر نکرده بودم
اما در مورد توصیه هاتون من خودم بیست چهاری اطرافم پره دختره اگه قرار بود به همین راحتی موردی پیدا بشه میشد. راه دیگه ای سراغ ندارین؟
نــــــــــــــــــــــه!! ! دوست عزیز درست متوجه منظورم نشدی!!!
یکی از دوستان گفت که چطور دختری که پاک و معصومه، تونسته با یه پسر بدون محرم شدن همخونه بشه؟!؟؟؟؟؟؟؟!! چون اون دوستمون گفته که عشقش( مهتاب) دختر پاک و معصوم و مقیدی بوده و حتی اهل نماز و روزه........!!!!!
لزوما نماز خوندن یا روزه گرفتن ملاک ســــــالم بودن شـــــــــخصیت نـــــــــیست ولی میــــــــتونه اثر مثبتی داشته و مانع از کجروی بشه در صـــــــورتی که با اعتقاد قلبی باشه نه از روی عـــــــــــــادت ....
اگه مهتاب اهل نماز و دعا و اینا بوده قطعا از روی عـــــــــــــــادت این کارو میکرده نه اعــــــــــتقاد و این نشونه ی پاک و معصوم بودن نیست...
توصیه ای براتون ندارم. به قول معروف عشق نسخه ی فوری مشخصی نداره که برید بدون معطلی از داروخانه بگیرید. همونطور که گفتم عشق دوطرفه یه معجزه هست که بعضی ها اونقدر سعادتمند هستن که بهش میرسن اما برای درصد بالایی از افراد هم اونقدر ناکام هستند که بنا به علل مختلف حتی هرگز در زندگشیون رخ نمیده. من فکر می کنم این خوشبختی یه بار به شما روی آورده ولی از دستش دادین. نمیگم دیگه هرگز ممکن نیست براتون اتفاق بیافته و همچنین هم نمیتونم بگم فلان دکمه رو بزنید و فلان کلید رو روشن کنید که مجدد براتون اتفاق بیافته. اونچه که می تونم بهتون توصیه کنم اینه که روال عادی زندگی خودتون رو در پیش بگیرید و اگه بخت با شما یار باشه این موهبت خاص مجددا نصیب شما خواهد شد.
به نظر من این بیشتر رمااان بود تا داستان واقعی
خیلی هم داستانش اشنان
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)